حرمت قلمهایی را بدانیم که برای عدالتخواهی مینویسند
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۵۱۰۹۱
ایسنا/خراسان رضوی نوشتن وسیلهای ارتباطی است که انسانها را به یکدیگر پیوند میدهد و این نیاز به ارتباط نوشتاری منجربه این خواهد شد تا افراد تعامل سازندهای برای بیان حقایق با یکدیگر داشته باشند و این مسئله در ابتداییترین جوامع بشری نیز احساس شده است.
روزگاری که بشر با نقشآفرینی بر روی دیوارههای غارها و حکاکیها بر روی سنگها نوشتن را آغاز کرد و بعدها بر چوب و سنگ ادامه یافت تا زمانی که با اختراع دستگاه چاپ، سرعت نشر و انتقال نوشتهها نیز گسترش پیدا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشک نوشتن پس از زبان، مهمترین وسیله ارتباطی میان انسانهاست و امروزه همگام با رشد تکنولوژی، شیوههای نوشتن نیز متحول شده است. وسایل نوشتن تنها به قلم و کاغذ محدود نمیشود. در دنیای امروز ثبت و نشر اطلاعات و بیان افکار و احساسات با شیوههای گوناگون امکانپذیر شده است. فضای مجازی، شبکههای جهانی و گوشیهای هوشمند فاصلهها را از بین بردهاند. شیوههای مدرن امروزی، نوشتن را آسانتر و سرعت انتقال را بیشتر کردهاند.
صرف نظر از نوع ابزاری که به کار میبریم، نوشتن تبلور احساس و نماینده تفکر آدمی است. با نوشتن احساسات و دیدگاههای خود را بیان میکنیم و با این کار بخشی از هویت خود را به نمایش میگذاریم. نوشتن مهمترین ابزار ارتباطی، ذخیرهسازی اطلاعات و انتقال تجارب است که مسیر پیشرفت و توسعه جوامع بشری را هموار میکند. اگر نوشتن نبود بخش عمدهای از تاریخ ملتها، به فراموشی سپرده میشد.
نوشتن، زمینهساز همدلی میان انسانها است
نوشتن، زمینهساز همدلی میان انسانها است، زیرا در ارتباط نوشتاری اشخاص فراتر از مکان و زمان، اندیشههای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند و از تجارب، دانش و فرهنگ یکدیگر بهرهمند میشوند. در سالهای اخیر استفاده بیش از حد از فضای مجازی، موجب شده تا جوانان به خواندن کتاب و نوشتن متن علاقه چندانی نشان ندهند. در طول روز یک پیام تکراری را بارها از کانالها و گروههای مختلف دریافت میکنیم.
اگرچه ارسال پیامهای خوب و پر محتوا به افزایش اطلاعات و یا آگاهی از حقوق شهروندی کمک میکند اما پیگیری مداوم این رد و بدل کردنها، موجب دور شدن از نوشتن شده است تا آنجا که برخی از دانشجویان و حتی فارغالتحصیلان قادر نیستند ۲ سطر رزومه یا تقاضای شغل را بدون اشکال نگارشی ارائه دهند.
در جامعهای که اغلب کاربران فضای مجازی به دستگاههای فعال کپی مبدل گشتهاند و کمتر کسی زحمت ۲ سطر متن تولیدی را به خود میدهد، انگیزه برای نوشتن میمیرد و خلاقیتها پژمرده میشوند. ما بایستی روز قلم را فرصتی مغتنم بشماریم تا انگیزه به نوشتن را در خود و اطرافیانمان تقویت کنیم.
برای پرورش ذوق و خلاقیت افراد در گروههای مجازی، برنامهریزی کنیم همچنین میتوان هفتهای یک یا ۲ شب را به تولید متن اعضای گروه اختصاص داد. این کار هم مهارت نوشتن و هم قدرت نقد را در افراد تقویت میکند. بنابراین اصراری به نوشتن متنهای بسیار رسمی و طولانی نیست. یک خاطره کوتاه، یادداشت روزانه، طنز و حتی اتفاق سادهای که در خیابان شاهد آن بودهایم، میتواند یک متن تولیدی نیز باشد.
بنابراین رابطه قلم و نویسنده، یک رابطه دو سویه است و هر فردی که یادداشتهای روزمره زندگی و کسبوکار خود را مینویسد هم نوعی نویسنده محسوب میشود، اما فردی که کتابی را مینویسد و به مناسبات اجتماعی و مطالبات فکری و زبانی مردم در قالبی پرشور و پرسوز، توجه ویژهای دارد را میتوان نویسنده برشمرد.
کتاب پس از مرگ نویسندهاش نقش او را در جامعه بازی میکند
نویسنده تا مینویسد، زنده است و کتاب او بعد از مرگش نقش نویسنده را در جامعه بازی میکند. تفاوت میان نویسنده و کتاب نویسنده در این است که نویسنده تا زمانی که مینویسد و در قید حیات است، برای کتابش تصمیم میگیرد و البته در جهاتی هم کتاب راههای دیگری را در جامعه پیدا میکند؛ اما با مرگ نویسنده، افسار کتاب به دست جامعه میافتد.
اگر نویسنده در متن خویش، دارای چندگانگی مفهوم و چندپارگی زبان باشد، به همان اندازه قدرت جامعهپذیری کتاب در اجتماع بالا میرود. نویسنده دو نوع نوشتن را تجربه میکند؛ یکی خود را نوشتن است که اغلب این نوشتهها مرتبط به حسبالحالنویسی است که البته در جامعه ما نیز کمرنگ شده و دومین نوع نوشتن، دیگر جامعه را نوشتن است و هر نویسندهای که جامعه را مینویسد، نویسندهای اجتماعی و در جوانبی نیز کاریزما میگویند.
در نتیجه بزرگداشت روز قلم نه با شعارهای جذاب بلکه با ارج نهادن به نوشتن، عملی میشود. این روز فرصتی برای تکریم از افرادی است که قلم و زبان را در راه نشر علم، حفظ ارزشهای انسانی و دفاع از آزادی به کار گرفتهاند نه آنانی که قلم را به نانی و نامی فروختهاند.
منبع
کامبیز پوشنه، کامبیز؛ ۱۳۷۳؛ پاسداشت اندیشه قلم؛ انتشارات دانشگاه تهران.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری روز قلم نکوداشت روز قلم نوشتن نویسندگی نویسنده استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری استانی ورزشی عيد غدير استانی سیاسی استانی علمی و آموزشی استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۵۱۰۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.